نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمیخواهم بدانم کوزه گر با خاک اندامم چه میسازد

ولی بسیار مشتاقم ، که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی

دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد

و با آن پر کند سر تا سر گیتی

و خواب خفتگان آشفته و آشفته تر سازد

بگیرد او بدین ترتیب

تاوان سکوت و اختناق مرگبارم را.

نیایش صلح




خداوندا مرا وسیله صلح خویش قرار ده

 

آنجا که کین است ، بادا که عشق آورم.

آنجا که تقصیر است ، بادا که بخشایش آورم.

آنجا که تفرقه است ، بادا که یگانگی آورم.

آنجا که خطا است ، بادا که راستی آورم.

آنجا که شک است ، بادا که ایمان اورم.

آنجا که نومیدی است ، بادا که امید آورم.

آنجا که ظلمت است ، بادا که نور آورم.

آنجا که غمناکی است ، بادا که شادمانی آورم.

 

خداوندا ، بادا که بیشتر در پی تسلی دادن باشم تا تسلی یافتن.

در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن.

در پی دوست داشتن باشم تا دوست داشته شدن.

 

چه با دادن است که میگیریم.

با فراموشی خویشتن است که خویشتن را باز مییابیم.

با بخشودن است که بخشایش به دست می آوریم.

با مردن است که به زندگی بر انگیخته میشویم.

 

نیایش صلح – فرانچسکو قدیس

سوگند به آغاز روز

و سوگند به شب, چون آرام و در خود شود

که پروردگارت تو را ترک نکرده است.

 

قرآن مجید