حقیقت در نزد شما در ارقام است . در دلایل و علل . حقیقت در نزد شما در دنیاست در برابر شما مانند منظره در برابر سیاحتگر ، مانند افق  در برابر دریانورد.

نزد ما حقیقت هیچ شباهتی به اینها ندارد . در دوردستها نمی درخشد ، در همین نزدیکیها آواز سر میدهد . در انتهای  راه نیست ، خود راه است  . در برابر ما نیست ، در میان ما است .

ما همان گونه در حقیقت غوطه وریم که کودکان در آبی ژرف ، در آن شنا میکنند ، از نظر ناپدید میشوند و باز میگردند . با سبزه ای در دستان و معمایی بر لبان:

چیست که ما را بهتر از مادر میشناسد ؟ مرگ.

باد از کجا می وزد ؟ از کتاب کهنه ای که فراموش کرده ایم آن را بربندیم.

سخن راست را از کجا باز شناسیم ؟ از سکوت آن.

برف چیست ؟ اندکی سردی.

آن چیست که تا سپیده دم میرقصد ؟ ستاره.

آن چست که هنگام راه رفتن رد پیش را پاک میکند ؟ خوبی.

آن چیست که فرشتگان را بر ما برتری می بخشد ؟ سرشت بس والایشان.

سگی که صاحب خود را به دندان می گزد چه نام دارد ؟ افتخار.

آن چیست که پس از مرگ می خندد ؟ باران در میان شاخسارن.

آز چیست که از داستان ما غذا می خورد ؟ امید.

آن چیست که تنها در غیاب ما به سراغمان می آید ؟ عشق.

آن چیست که تب دارد بی آنکه هیچگاه بیمار باشد ؟ زمان.

آن چیست که نور را با دستمالی آلوده پاک میکند؟ جنون.

آن چیست که ناخوانده وارد میشود و نارانده خارج ؟ زندگی.

این سان به سراغ حقیقت برویم . همان گونه که کودک سر وقت بازی میرود : بازنده  ، برنده ، بازنده ، برنده

و همواره آماده سخن گفتن و همواره آماده بازی کردن

زیرا اگر نزد شما حقیقت چون سالخوردگان است ، نزد ما چون کودکان است.

 

 

رفیق اعلی – کریستیان بوبن ( نیایشهای فرانچسکو قدیس )

خط تیره .....


من از مردی سخن میگویم که عهده د
ار شده بود

در مراسم تدفین دوستی سخن بگوید

او به تاریخ های روی سنگ مزار او اشاره کرد

از آغاز...... تا پایان

 

او یاد آور شد که اولی تاریخ زادروز وی است

و اشک ریزان از تاریخ بعدی سخن گفت ،

اما او گفت انچه بیش از همه اهمیت دارد

خط تیره بین آن دو تاریخ است

(1331-1382).

 

زیرا این خط تیره تمام مدت زمانی را نشان میدهد

که او بر روی زمین می زیست

و اکنون تنها کسانی که به او عشق میورزیدند

میدانند که ارزش این خط کوچک برای چیست

 

زیرا اهمیتی ندارد ، که دارایی ما چقدر است،

اتومبیل ... خانه ها ... پول نقد

آنچه اهمیت دارد این است که چگونه زندگی میکنیم و

چگونه عشق میورزیم و چگونه خط تیره خود را صرف میکنیم

 

بنابراین در این باره سخت و به  تفصیل بیندیشید

 

آیا چیز هایی در زندگیتان هست که بخواهید تغییرشان دهید

چون ابدا نمیدانید چه مدت زمانی باقی مانده

که بتوانید آن را نو آریی کنید

 

اگر فقط میتوانستیم طوری آهسته حرکت کنیم

که انچه را درست و حقیقی ست دریابیم

و همیشه کوشش کنیم تا بفهمیم که

دیگران چه احساسی دارند

 

و در خشمگین کردن کمتر چالاک باشیم

و قدر دانی بیشتری از خود نشان دهیم

و در زندگی خود به مردم چنان عشق بورزیم

که هرگز قبلاً عشق نوارزیده ایم

 

اگر با یکدیگر با احترام رفتار کنیم

و بیشتر لبخند بزنیم

و به خاطر داشته باشیم که این خط تیره ویژه

ممکن است فقط مدت کوتاهی ادامه داشته باشد

 

بنابرین ، وقتی مدح شما خوانده میشود

و اعمال شما در دوره زندگی بازنگری می شود

آیا سرافراز خواهید بود از انچه خواهند گفت

در باره این که شما خط تیره خود را چگونه صرف کرده اید؟

 

 

 

 

 

 

از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد و باقی هر چه گفتند در شرح آن الف گفتند و آن الف البته فهم نشد .


مقالات شمس تبریزی